یک عمر مبارزه و حق طلبی؛ از نهضت 42 تا فتنه 88
نوشته شده توسط Super Userسید مهدی طباطبایی را همه می شناختند؛ همان پیرمردِ مهربان برنامه های صدا و سیما که در مناسبت ها درس اخلاق می گفت و با یادی از ائمه اشک بر چشمانش جاری می شد. بدون تعارف بود و هر نکته ای را که به ذهنش می رسید درست را بیان می کرد تا جایی که صراحت لهجهاش او را روزگاری از تلویزیون دور کرد.
مبارز، حق طلب و شجاع
مرحوم طباطبایی نواده سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و آیت الله سید عبدالهادی شیرازی بود. گرچه مرحوم طباطبایی را به عنوان استاد اخلاق می شناختند اما وی بر خلاف مشی موجود در آن روزها، که معمولا حوزه های علمیه سعی در عدم ورود به مسائل مختلف سیاسی را داشتند؛
به گفته خودش آشنایی اش با امام خمینی (ره) چنین روندی داشته: «امام خمینی هفت سال پس از پسرعمههای من منزل مقابل خانه آنها را خریدند. ما از هفتسالگی در آن خانه بودیم. آقای هاشمی رفسنجانی هم داماد خانواده مرعشی بود و در همان خانه بود. اولین روزی که آقای خمینی اثاث آورد... این اولین آشنایی من با امام خمینی در سال 1328 بود.»
او در جریان آغاز نهضت حضرت امام در سال 1342 به زندان افتاد و علت دستگیری هم فعالیت و همکاری با فدائیان اسلام بود.
سید مهدی طباطبایی در طول اقامتش در شهر قم در محضر آیت الله بروجردی و امام خمینی(ره) به فعالیت می پرداخت اما عمده فعالیت وی در مبارزات سیاسی به حضور در مشهد باز میگردد. شاید کمتر کسی بداند که این سید مهدی طباطبایی بود که طرح لایحهی کاپیتولاسیون را افشا کرد. او در این باره می گوید: «ماجرای کاپیتولاسیون را «عماد تربتی» (سناتور زمان شاه) شب به خانه آقای کفایی (میرزا احمد کفایی از روحانیون وابسته به دربار) آمد و گفت و همان شب هم ما نامهای به آقای سعیدی دادیم و وی هم به آقای خمینی گفت...»
وفادار به انقلاب و در کنار رهبر
مرحوم طباطبایی همواره نسبت به انقلاب وفادار، دلسوز و دغدغه مند بود. ایشان در مصاحبه ای و پس از انتشار قسمت هایی از مراسم انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر معظم انقلاب در سال 1368، در گفتگویی بیان کرده بود: این صحبتهایی که درباره این فیلم شده و گفتهاند سخنان ایشان نشان از عدم صلاحیت دارد، "بیعقلی" است. فرمایشات آیتالله خامنهای در آن زمان، از روی "تواضع" بود. ایشان وقتی میخواستند بهعنوان رهبر انتخاب شود با تواضع گفت که "نمیخواهم رهبر شوم". خود امام خمینی و همه اولیای الهی هم همینگونه بودند.
اما ارادت مرحوم طباطبایی به رهبری انقلاب و این جایگاه هنگامی خودنمایی می کند که بدانیم زمانیکه برخی به دنبال سواستفاده از صراحت لهجه ایشان در بیان انتقادات از اوضاع کشور بودند، وی به گفته خودش با شجاعت تمام و بدون هیچ ترسی گفت: ما نباید اقتدار و وجاهت رهبری را با هیچ اقتداری عوض کنیم. ما هرچه به آبروی رهبر لطمه بزنیم به نظام لطمه زدهایم و این خیانت است. اگر احترام و آبروی رهبر حفظ شود، کشور محترم است و بدانید از گناهان کبیره، تهمت و ظلم به رهبری است و تصریح می کند؛ الآن بالاترین ضرری که به کشور خورده آبروریزی است. آبروی اشخاص نباید بریزد.
چرا این فسادها بهوجود آمده است؟ چون آبروها رفته است. آیا آبرویمان را رهبر برده است؟ خیر؛ ایشان که به همه نظام آبرو داده است. آبرویمان را اقتصاد برده است و از لحاظ اقتصادی و مفاسد اقتصادی آبرویمان رفته است.
اصولگرا و پایبند به اصول و نه "اصولگرا"
مرحوم طباطبایی نسبت به جریانات اصولگرایی موجود انتقاد وارد می کرد اما همچنان خودش را اصولگرا می دانست. وی در گفتگویی با جماران بیان کرده بود. «باید بگویم شخصا از ابتدا اصولگرا بوده ام و امروز هم خود را از اصولگرایان می دانم، علتش هم این است که به یک شرایط و خاستگاهی پایبند بوده و هستم که این شرایط در چارچوب اصولگرایی تعریف می شود.»
او رهبری را متعلق به همه می دانست و معتقد بود «الآن رهبر معظم انقلاب حتی کمنظیر هم نیست، بلکه بینظیر است. آقای خامنهای شخصیت فراجناحی دارند و رهبر کل یک ملت هستند. نباید برخی اصولگرایان بگویند رهبری فقط متعلق به اصولگرایان است، باید شأن رهبری را حفظ کرد.»
آخرینها از Super User
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.